روژان روژان ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

شیرین ترین شیطونک دنیا

شب یلدا

امسال بیشتر از سالهای دیگه معنی شب یلدا را فهمیدم و احساس کردم . توی مهد کودک برای مامانم کارت تبریک شب یلدا درست کردم باورم نمیشد انقدر خوشش بیاد همش به مامان ناهید میگفتم مثلاً تازه دیدی 1 بار دیگه بگو واییییییییییییییی یی ی ی ی ی ی ی آخه مامانی با یک حالت خیلی بامزه ای از کارتم تعریف میکرد خیلی خندیدم . شب یلدا را دوست دارم مزه همه خوراکیها را میده مخصوصاً هندوانه و انار به به   این هم عکس مامان ناهید با خواهرم باران که کلی مامانی خندید   ...
30 آذر 1390

روزهای زندگی من با خواهر عزیزم باران

روزهای سختی را میگذرونم از وقتی خواهرم باران به دنیا آمده مامانی کمتر میتونه پیش من باشه بهش حق میدم اخه باران خیلی کوچولو و نازه ولی منهم هنوز انقدر بزرگ نشدم که بتونم تنهایی بازی کنم . قبلاً مامان ناهید همه دنیاش من بودم ولی الان دنیای ما 2 قسمت شده وقت بازی کردن با من را نداره بعضی وقتها هم من عصبانی میشم و تلافی این کار مامان را روی باران در میارم یکی دو بار زدم تو سرش و یک بار هم با توپ زدمش که مامانی حسابی عصبانی شد . هر وقت هم جیغ می زنم مامان دعوام میکنه اصلاً نمیدونم چیکار کنم. مامان برام همش جایزه میخره و بابایی هم من را میبره بیرون و پارک ولی من مامانی را میخواهم . اصلاً نمیدونم این مامان ناهید چرا انقدر زود برام یک خواهر آورد ....
20 آذر 1390
1